مقاله پژوهشی
مرضیه شاهسوندی؛ جعفر مرشدی؛ علیرضا شکیبا؛ منیژه ظهوریان پردل
دوره 1، شماره 4 ، اسفند 1397، صفحه 305-317
چکیده
چکیده اگرچه بروزپدپده گردوغباروریزگردها، سابقه دیرینهای دراستان خوزستان دارد ولی دردهه ی اخیر، یکی از مناطق قابل تامل ازاین نظر به ویژه درفصول بهارو تابستان می باشدکه پیامدهای منفی ناگواری به دنبال داشته که از بین آنها می توان به اختلال درسیستم های برق رسانی،کوتاهی عمرتجهیزات توزیع، خوردگی، آتش سوزی، شکسته شدن مقره ها وزیان ...
بیشتر
چکیده اگرچه بروزپدپده گردوغباروریزگردها، سابقه دیرینهای دراستان خوزستان دارد ولی دردهه ی اخیر، یکی از مناطق قابل تامل ازاین نظر به ویژه درفصول بهارو تابستان می باشدکه پیامدهای منفی ناگواری به دنبال داشته که از بین آنها می توان به اختلال درسیستم های برق رسانی،کوتاهی عمرتجهیزات توزیع، خوردگی، آتش سوزی، شکسته شدن مقره ها وزیان های مالی فراوانی اشاره نمود. باتوجه به اینکه نگهداری ازخطوط برق ازمهم ترین عوامل درپایداری شبکه برق رسانی محسوب می شود، با این حال چون بسیاری ازاین خطوط به علت واقع شدن درمحیط باز وفضای آزاد درمناطقی قرار گرفته که همیشه درمعرض آسیب هایی چون گردوغبار، شن، رطوبت، نمک، مواد شیمیایی و ... هستند که پس از ترکیب شدن با رطوبت، از مدار خارج و شبکه ناپایدارمی شود، بنابراین با توجه به تاثیرسیستمی عملکرد ریزگردها و پارامترهای اقلیمی برتجهیزات شبکه های برق، اطلاعات پارامترهای اقلیمی وتعداد روزهای گردوغباری، ماندگاری وغلظت ومیزان سنجش برداشت آلودگیها ازتجهیزات برق دربازه زمانی(96 تا81) ازسازمانهای هواشناسی، محیط زیست و برق اخذگردید وهشت ایستگاه هواشناسی سینوپتیک انتخاب شدند و با استفاده ازروش های چگالی معادل نمک رسوب حل شدنی روی سطح مقره ESDD و دیگری چگالی رسوب حل نشدنی برسطح مقره NSDD و شدت آلودگی نشسته شده بر تجهیزات برق آنالیزگردید. بعدازتحلیل اثرات مخرب آلودگی ها برشبکه برق راهکارهای موثرارائه گردید تا با برنامه ریزی مناسب بتوان خسارت ها ی به وجود آمده را به حداقل رسا ند.
مقاله پژوهشی
امید بیرقدار کشکولی؛ محمد قدمی؛ رضا مدرس
دوره 1، شماره 4 ، اسفند 1397، صفحه 318-325
چکیده
هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی الگوی مکانی میانگین، روند تغییرات زمانی و توزیع فراوانی دمای سطحی آب در فصل گرم و همچنین رویدادهای فرین در بخش جنوبی دریای خزر در بازه زمانی 2016-1982 با استفاده از داده های ماهواره ای طولانی مدت با وضوح بالا می باشد. دامنه تغییرات میانگین دمای فصل گرم در دریای خزر بین 6/27-25 درجه سانتیگراد است. بالاترین و پایین ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی الگوی مکانی میانگین، روند تغییرات زمانی و توزیع فراوانی دمای سطحی آب در فصل گرم و همچنین رویدادهای فرین در بخش جنوبی دریای خزر در بازه زمانی 2016-1982 با استفاده از داده های ماهواره ای طولانی مدت با وضوح بالا می باشد. دامنه تغییرات میانگین دمای فصل گرم در دریای خزر بین 6/27-25 درجه سانتیگراد است. بالاترین و پایین ترین میانگین طولانی مدت دمای سطحی آب در فصل گرم به ترتیب در حاشیه جنوب شرقی و نواحی شمالی منطقه مورد مطالعه مشاهده شد. دامنه تغییرات میانگین دما در وقایع فرین بین 2/29-4/27 سانتیگراد بود. بالاترین میانگین طولانی مدت دمای سطحی آب در طی وقایع اکستریم فصل گرم حاشیه شرق تا جنوب شرقی منطقه مورد مطالعه مشاهده شد. روند زمانی تغییرات دمای سطحی آب در بخش جنوبی دریای خزر در طول فصل گرم و در طی وقایع فرین به ترتیب برابر با 08/0-04/0 و 084/0-04/0 درجه سانتی گراد بر سال بود. همچنین، هیچ گونه روند منفی که نشان دهنده کاهش دما باشد در دمای فصل گرم و وقایع فرین مشاهده نشد. بر اساس توابع چگالی احتمال، روند تغییرات دما در طی وقایع فرین با شدت بیشتری نسبت به روند دما در طول فصل گرم افزایش یافته است. افزایش چولگی در تابع چگالی احتمال روند تغییرات دما در وقایع فرین در مقایسه با چولگی مشاهده شده در تابع تغییرات روند دما در فصل گرم، مبین افزایش مقادیر عددی روند در وقایع فرین نسبت به دوره گرم می باشد.
مقاله پژوهشی
امیر گندم کار؛ ایران صالحوند؛ ابراهیم فتاحی
دوره 1، شماره 4 ، اسفند 1397، صفحه 326-342
چکیده
شناسایی عوامل و عناصر اصلی سازنده اقلیم هر منطقهای میتواند در تعیین پتانسیلهای اقلیمی آن منطقه بسیار موثر واقع شود. در این مطالعه برای پهنهبندی اقلیمی حوضهی کارون از دادههای 32 ایستگاه سینوپتیک و 34 عنصر اقلیمی جهت تحلیل عاملی، از سه عنصر دما ، بارش و تبخیر وتعرق جهت شاخص تورنت وایت و دو عنصر دما و بارش برای شاخص دمارتن استفاده ...
بیشتر
شناسایی عوامل و عناصر اصلی سازنده اقلیم هر منطقهای میتواند در تعیین پتانسیلهای اقلیمی آن منطقه بسیار موثر واقع شود. در این مطالعه برای پهنهبندی اقلیمی حوضهی کارون از دادههای 32 ایستگاه سینوپتیک و 34 عنصر اقلیمی جهت تحلیل عاملی، از سه عنصر دما ، بارش و تبخیر وتعرق جهت شاخص تورنت وایت و دو عنصر دما و بارش برای شاخص دمارتن استفاده شد. سپس با روش میانیابی کریجینگ(از جمله معروفترین و کاربردیترین روشهای مورد استفاده در زمین آمار)، ماتریس دادهای به ابعاد 53× 650 بدست آمد. از روش تحلیل عاملی با دوران واریمکس (مهپراش) به منظور کاهش ابعاد ماتریس دادهها جهت پهنهبندی اقلیم حوضه استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل متغیرهای اقلیمی منتخب در حوضهی کارون بزرگ نشان داد که 5 عامل در اقلیم منطقه موثر است. این 5 عامل 68/92 درصد از تغییر پذیری(واریانس) متغیرها را توضیح میدهند. این مؤلفهها به ترتیب مولفهی اول با پراش 47/57 درصد، عامل دمایی-رطوبتی است. عامل دوم با پراش 6/14 درصد، عامل بارشی، تندری، ابری است. عامل سوم با پراش 82/10 درصد، عامل رطوبتی- دمایی است. عامل چهارم با پراش 98/5 درصد، عامل ابری است. عامل پنجم با پراش 78/3 درصد، عامل گرد و غباری و ساعات آفتابی است. مطابق طبقه بندی اقلیمی دمارتن، تورنت وایت و تحلیل عاملی دو بزرگ اقلیم خشک و نیمه خشک در منطقه تشخیص داده شد که با خوشهبندی وارد دو اقلیم بزرگ و13خرده اقلیم در منطقه مشاهده شد.
مقاله پژوهشی
زهرا شیرمحمدی علی اکبرخانی؛ رضا شجاعی
دوره 1، شماره 4 ، اسفند 1397، صفحه 343-350
چکیده
استفاده از تابش خورشیدی (Rs) در بسیاری از علوم مخصوصاً کشاورزی و آبیاری کاربرد فراوانی دارد. یکی از راههای تخمین تابش خورشیدی استفاده از مدلهای تجربی میباشد. در این تحقیق از 6 مدل انگستروم-پرسکات پیشنهادی توسط فائو، انگسترم-پروسکات واسنجی شده توسط سپاسخواه و کاشفی پور، انگسترم-پروسکات واسنجی شده در این مطالعه، مدل گلور-مک کلوت، ...
بیشتر
استفاده از تابش خورشیدی (Rs) در بسیاری از علوم مخصوصاً کشاورزی و آبیاری کاربرد فراوانی دارد. یکی از راههای تخمین تابش خورشیدی استفاده از مدلهای تجربی میباشد. در این تحقیق از 6 مدل انگستروم-پرسکات پیشنهادی توسط فائو، انگسترم-پروسکات واسنجی شده توسط سپاسخواه و کاشفی پور، انگسترم-پروسکات واسنجی شده در این مطالعه، مدل گلور-مک کلوت، روش هارگریوز و سامانی و روش لی و همکاران جهت تعیین بهترین روش برای شهرستان اهواز استفاده شد. دادههای هواشناسی موردنیاز در طی سالهای 1392 تا 1395 از ایستگاه هواشناسی اهواز دریافت گردید. عملکرد مدلها توسط چهار شاخص آماری ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، درصد میانگین خطا (MPE) و ضریب همبستگی (CC) و شاخص ناش (NSCE) برای ارزیابی 6 مدل تعیین تابش خورشیدی ذکرشده مورداستفاده قرار گرفت. نتایج مقایسه مقادیر محاسباتی این مدلها با مقادیر اندازهگیری شده در ایستگاه هواشناسی نشان داد که روش انگستروم-پرسکات واسنجی شده در این مطالعه، انگستروم-پرسکات پیشنهادی توسط فائو، روش انگستروم-پرسکات واسنجی شده توسط کاشفی پور و سپاسخواه، مدل گلور-مک کلوت و روش هارگریوز و سامانی با داشتن ضریب همبستگی به ترتیب مساوی با 975/0، 972/0، 971/0، 971/0 و 901/0 بالاترین همبستگی را با مقادیر واقعی داشتند؛ اما به دلیل اختلاف اندک ضریب همبستگی در این مدلها با استفاده از شاخص ناش و کمترین ریشه میانگین مربعات خطا و درصدد میانگین خطا روش انگستروم-پرسکات واسنجی شده در این مطالعه و روش انگستروم-پرسکات واسنجی شده توسط کاشفی پور و سپاسخواه، بهعنوان بهترین روش تعیین تابش خورشیدی در مقیاس روزانه در این منطقه توصیه میشوند.
مقاله پژوهشی
سید مهدی مرتضوی فر؛ محمد حسین مبین؛ محمد حسین مختاری؛ محمد اکرامی؛ الهام رفیعی ساردویی
دوره 1، شماره 4 ، اسفند 1397، صفحه 351-364
چکیده
اقلیم یک عامل مهم زیست محیطی است که تغییرات آن مهمترین تهدید برای توسعه پایدار است. تغییرات اقلیمی که عمدتا ناشی از فعالیت های انسانی است، در دهه های اخیر منجر به تغییر در بخش های مختلف اکوسیستم شده است. مدلهای گردش کلی، توسط آژانسهای اقلیمی بهمنظور پیشبینی تغییرات اقلیمی آینده، بهکار گرفته میشوند. در این پژوهش، مدل ریزمقیاس ...
بیشتر
اقلیم یک عامل مهم زیست محیطی است که تغییرات آن مهمترین تهدید برای توسعه پایدار است. تغییرات اقلیمی که عمدتا ناشی از فعالیت های انسانی است، در دهه های اخیر منجر به تغییر در بخش های مختلف اکوسیستم شده است. مدلهای گردش کلی، توسط آژانسهای اقلیمی بهمنظور پیشبینی تغییرات اقلیمی آینده، بهکار گرفته میشوند. در این پژوهش، مدل ریزمقیاس نمائی آماری SDSM، به منظور پیش بینی پارامترهای بارش و دما در ایستگاههای سینوپتیک بابلسر و قراخیل در استان مازندران براساس سناریوهای تغییراقلیم مدل گردش کلیCanESM2، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج ارزیابی دقت مدل SDSM در شبیهسازی بارش بر اساس شاخص R2، RMSE، MAE، NSE در ایستگاه بابلسر و قراخیل در مرحله صحت سنجی نشان داد که انطباق زیادی بین مقادیر شبیهسازیشده و دوره پایه وجود داشته است. مقایسه مقادیر پیشبینیشده بارش و دما تحت سناریو RCP2.6 و RCP4.5 و RCP8 در سه دوره 2039-2068،2018-2038 و 2100-2069 با دوره پایه (2005-1987)، در هر دو ایستگاه بابلسر و قراخیل نشاندهنده کاهش بارش متوسط سالانه و افزایش دمای متوسط سالانه تحت هر سه سناریوRCP در هر سه دوره آتی نسبت به دوره پایه میباشد، بهطوریکه در دوره 2100-2069، تحت سناریو RCP 8.5 (بدبینانه)، در ایستگاه بابلسر و قراخیل، بارش متوسط سالانه به ترتیب به میزان 51.7 و 34.7 درصد بیشترین کاهش و دمای متوسط سالانه به ترتیب به میزان 3.44 و 3.86 درجه سانتیگراد بیشترین افزایش را نسبت به دوره پایه نشان داده است.
مقاله پژوهشی
مائده فتحی؛ زهرا قصابی؛ پرویز رضازاده؛ احد وظیفه
دوره 1، شماره 4 ، اسفند 1397، صفحه 365-379
چکیده
پارامتریسازی در لایه مرزی سیارهای (PBL) و انتقال قائم غیرحل شده تلاطم در آن یکی از مهمترین مسائل فیزیکی مدلهای جوّی است. اثر همرفت کومهای روی محیط پیرامون، به منزلهی فرآیندی میانمقیاس است که با آزادسازی گرمای نهان و انتقال قائم گرما، رطوبت و تکانه، گردشهای جوّی و میدانهای بزرگ مقیاس را تعدیل میکند. هدف اصلی این تحقیق، ...
بیشتر
پارامتریسازی در لایه مرزی سیارهای (PBL) و انتقال قائم غیرحل شده تلاطم در آن یکی از مهمترین مسائل فیزیکی مدلهای جوّی است. اثر همرفت کومهای روی محیط پیرامون، به منزلهی فرآیندی میانمقیاس است که با آزادسازی گرمای نهان و انتقال قائم گرما، رطوبت و تکانه، گردشهای جوّی و میدانهای بزرگ مقیاس را تعدیل میکند. هدف اصلی این تحقیق، مطالعه طرحوارههای مختلف PBL در مدل WRF است؛ که برای پیشبینی پدیدههای مخاطرهآمیز وابسته به آن مانند بارش سنگین همرفتی ضروری است. هفت طرحوارهی PBL شامل طرحوارههای محلی و غیرمحلی برای بارش همرفتی سنگین سواحل دریای خزر در روزهای پنجم و ششم اکتبر 2018 بررسی شد. درستیسنجی پارامتریسازیها در سه حوزه با محاسبه خطای مطلق و ریشه میانگین مربعات خطا نشان داد که پیکربندی طرحواره محلی لایه مرزیسیارهای MYNN3 با لایه سطحی MM5 کمترین میزان خطا را در حوزه سوم (9 کیلومتر) داشته است. با تحلیل همدیدی و دینامیکی مشخص شد که ورود جبهه سرد از شمالغرب دریایخزر و افت آشکار دما در همراهی با ناوهی شمالگذر تراز میانی جو، موجب فعالیت شدیدتر سامانه در دشتهای شرق گیلان و غرب مازندران شده است. تشدید ناپایداری همرفتی با بالا بودن دمای آب و تامین رطوبت سامانه از دریای خزر با همگرایی شار رطوبت تراز 925 هکتوپاسکال آشکار است. همچنین، ارتفاعات با انسداد شار رطوبت مانع از عبور آن به سوی جنوب البرز شده و در مناطقی با کمترین فاصله ساحل از کوه، به دلیل محدود شدن پهنه بارش و با همافزایی نسیم دریا-خشکی و جبهه سرد، بیشترین بارش در نوار باریکی نازل شد.
مقاله پژوهشی
فاطمه پرک؛ علی خاکی؛ احمد روشنی
دوره 1، شماره 4 ، اسفند 1397، صفحه 380-393
چکیده
ورود پیاپی دو سامانه بارشی در فاصله روزهای 5 تا 13 فروردین ماه 1398 به کشور سبب رخداد سیل های ویرانگر در استان های لرستان و خوزستان شد. در این پژوهش تلاش شده است تا اقلیم شناختی گرته های همدیدی بزرگ مقیاس و سازو کار واگرایی شار رطوبتی در بارش های سنگین بررسی شود. در بررسی اقلیم شناختی شار رطوبتی از دادههای بارش روزانه بیش از 300 ایستگاه، ...
بیشتر
ورود پیاپی دو سامانه بارشی در فاصله روزهای 5 تا 13 فروردین ماه 1398 به کشور سبب رخداد سیل های ویرانگر در استان های لرستان و خوزستان شد. در این پژوهش تلاش شده است تا اقلیم شناختی گرته های همدیدی بزرگ مقیاس و سازو کار واگرایی شار رطوبتی در بارش های سنگین بررسی شود. در بررسی اقلیم شناختی شار رطوبتی از دادههای بارش روزانه بیش از 300 ایستگاه، در دوره آماری 1981 لغایت 2010 برای ماه های اکتبر تا می و برای محاسبه ماه های تر استفاده شده است. بررسی الگوهای جوی واگرایی شار رطوبت از منابع رطوبتی اطراف ایران بسوی منطقه مورد مطالعه در ماه های تر برای سه دوره زمانی و چهار لایه مختلف وردسپهر نشان داد که بارش های سنگین منجر به سیل در نواحی جنوب غربی ایران تحت تاثیر یک الگوی غالب ایجاد می شوند. بررسیها و محاسبات انجام شده نشان داد که در موج های بارشی روزهای 5 تا 13 فروردین ماه 1398به طور میانگین در تمام لایههای وردسپهر میزان مشارکت غرب اقیانوس هند و دریای عمان در حدود 50 درصد، دریایسرخ و خلیج فارس هرکدام حدود 21 درصد و سهم دریایمدیترانه 8 درصد بوده است. به طور کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که در بارش های سنگین ناحیه جنوب غرب ایران، سامانههای همدیدی مناسبی در نواحی شرقی و شمالشرقی و غرب شبهجزیره عربستان سبب میشود که رطوبت مناسبی از دریاهای مزبور به سوی نواحی جنوبغربی و جنوبی ایران منتقل و بارشهای مناسبی را ایجاد کند.